تورک ادبیات و اینجه صنعتی, [22.12.20 01:00]
شعر فارسی #استادشهریار با عنوان #سفرخیالیبهتورکیه
ارض روم است و همان گردنه دستانی
که کرم در پی اصلی شد از این راهگذر
کرم اینجاست که جنگیده به برف و بوران
یا علی گفته و برتافته چنگال خطر
(آشیق) این گفته و از کودکیام در یاد است
زان زمان درس غم عشق تور دارم ازبر
وین یکی عرصه سرسبز دیار بکراست
نام او خاطره انگیز ابوبکر و عمر
او به فواره عرفان و تصوف که هنوز
موج فکر از فورانش به فلک ساید سر
سرصف رایت تورکیه به دوش توفیق
وندر او ماه نوی غیرت مهر خاور
مارش ملی به لب عاکف و خلقی خاموش
همه با گریه شوقیم و به مژگان تر
نغمه مارش به پایان شد و یحیای کمال
خیر مقدم زد و بشکافت شکاف معبر
ویژه از داهیه تورک، #آتاتورک فقید
آنچه پیکر؛ همه از شور وشهامت مظهر
برسر تربت پاکش شدم و زد به مشام
باز از آن رشگ گلم نکهت مشک و عنبر
یاد میآیدم از صحبت دکتر (هیات)
کو عزیزی است مرا یار و صادقی سرور
ملتی صورت اروپایی و سیرت شرقی
شرق و غرب است که آمیخته با یکدیگر
#ترک را صدق وصفایی دگر است
که نظیرش نتوان یافت در اقوام دگر
قهرمانان برازنده و کشتی گیران
که ز پنجه بمانند به شیرانی نر
مردها خوش سر و سیما و قوی الجثه
بانوان خوش قد وبالا و صبیح المنظر
حد اعلای ظرافت که در این صورتهاست
نقش چینی زده گویا قلم صورتگر
آری این نقطه بود مرکز ثقل عرفان
قلعه معرفتی زروه معراج بشر
گویی از گودی امواج کبود دریا
سرکشیده است و پرافشانده یکی نیلوفر
وین یکی آنکارا پایتخت نوین #ژن_ترک
با بناهای نوآیین و نگارین کروفر
کشوری ملت همکیش و جوار ایران
مهد مردانگی و مظهر فیروزی و فر
حامل پرچم اسلام در اعصار و قرون
خازن گنج اساطیرو تواریخ و سیر
برسرش رایت چون شهپر شاهین هلال
چه هلالی که بود آیت داس و خنجر
فیالمثل #لهجه ترکیه بود شهدی ناب
گر بود #آذری ما به مثل #قندوشکر
هریکی کهنه کتابی است که هر صفحه آن
باتو صد قرن خبر باشد و صد عصر اثر
همچنان ملت #تورکیه و ایران یارب
تاابد الفتشان الفت جان یا دو جگر
مهربان کوه و در ودشت به من پنداری
میخزم در بغل مادر و دامان پدر
من یکی قطره و امواج محبت دریا
چه کند قطره، که دریا نرود خود به هدر
یکی ,تورکیه ,خوش ,رایت ,امواج ,گفته ,فارسی استادشهریار ,شعر فارسی ,استادشهریار با ,گفته و ,است و
درباره این سایت